آمار بریدا: نوامبر 2009

۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

خواب آگاهی

خواب یا بیدارم
این تصاویر غریب از کجا می بارد
آسمان آینه گستر شده است
خوابم از اشک هوا تر شده است
چون که وارونهء تصویر تو در آینه است
عکس تو بر عکس است
برکه ها پر شده از بارش تصویر زمین
و زمین در عجب از این همه نا آگاهی
از هم آغوشی مرداب و عشقی تب دار
لاله ای روییده
لاله ای غم دیده
مرغ مرداب که صیاد به دامش آورد
آب مرداب شد آبستن از خون تنش
لاله ای روییده
لاله ای غم دیده

۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

روزهای خاکستری


باز هم ذهن بیهوده در نزاع با واقع خود پندار
بدون زمان
در تهوع بسر می برد
پشت نقاب این رنگین کمان گاه و بی گاه
صفحهء بی رنگی سیاه و سفید خاطرات گذشته
همچنان نمایان می ماند
بوی عود عابدان معبد
باز خود را به خویش می خواند
تا گاه آرامشی باشد
وسپری می شود سالهای نشمرده
و ذهن کهنه بی دریغ ادامه دارد
ودریغ از تن فرسوده
روزی فرا خواهد رسید که سیاه و سفید است
و در پس پرده رنگین کمانی نخواهد ماند