آمار بریدا: بهانه

۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

بهانه

در امتداد بهانه های تلخ تو
چه واژگان مقدسی تکه تکه شدند
و در ابهام خیرگی دو چشمانت
چه فاصله ها بی صدا بجا ماندند
من مبهوت از بهانه ای کهنه
پای لرزانم و تنم سرد است
در عجب مانده ام ز تقدیرم
که چرا سرنوشت من درد است

4 نظر:

در ۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه ساعت ۱۴:۰۴:۰۰ (‎−۸ گرینویچ), Anonymous شادي گفت...

سرنوشت درد نيست
ضعف ما عامل رنجهاست

 
در ۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه ساعت ۱۲:۴۹:۰۰ (‎−۸ گرینویچ), Anonymous مهدي پدرام گفت...

سلام مارينا
مي‌گويند نيستي
مي‌گويند
دنيا انگار يك چيزي كم دارد اين روزها

راستي
هنوز هم دل‌تنگي؟


روهان عاشق ادبيات است همين
و هميشه منتظر توست

 
در ۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه ساعت ۰:۰۹:۰۰ (‎−۸ گرینویچ), Anonymous آرام گفت...

ومن هم هميشه در عجبم از سرنوشت كه هيچ چيز سرجاي خودش نيست.هيچ چيز

 
در ۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه ساعت ۳:۵۰:۰۰ (‎−۸ گرینویچ), Anonymous شکلات شور گفت...

سلام
ممنون که آمدی
پای لرزان و تنم سرد است

همه فکر میکنم همدردیم عزیز
خوشحال شدم

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی