روزهای خاکستری
باز هم ذهن بیهوده در نزاع با واقع خود پندار
بدون زمان
در تهوع بسر می برد
پشت نقاب این رنگین کمان گاه و بی گاه
صفحهء بی رنگی سیاه و سفید خاطرات گذشته
همچنان نمایان می ماند
بوی عود عابدان معبد
باز خود را به خویش می خواند
تا گاه آرامشی باشد
وسپری می شود سالهای نشمرده
و ذهن کهنه بی دریغ ادامه دارد
ودریغ از تن فرسوده
روزی فرا خواهد رسید که سیاه و سفید است
و در پس پرده رنگین کمانی نخواهد ماند
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی