آمار بریدا: هاله غم

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

هاله غم

جغد شومی می نشیند لب بومم گه گاه
سنگ سارش نکنید
که گناه از او نیست
شاید از بختک ماست
من به چنگال تو می افتم سخت
دل من می لرزد
شاخه ها می شکند تا سر انگشتانم
تیر می راند تیز
دودخیزان شوم از خاکستر
توشه از شعله تهی ست.
تو بهانه نکنی!
که شبانه سفر آغاز کنی
ومرا دست زمان بسپاری
وتوآهنگ دگر ساز کنی

1 نظر:

در ۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه ساعت ۱۴:۵۴:۰۰ (‎−۸ گرینویچ), Anonymous شادي باقي گفت...

خيلي خوب بود
آفرين بريدا
دوستش داشتم

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی